خودرونامه، اميرحسن كاكايي: صحبت در مورد عملکرد یک مدیر بزرگ صنعتی، آن هم در حد بزرگترین خودروساز کشور و البته اگر اشتباه نکنیم خاورمیانه، کاری بس دشوار است. چنین عملکردی نشأت گرفته از عملکرد تمامی پرسنل آنجا است. اما در سطح یک گروه صنعتی با حدود پنجاه هزار نفر پرسنل مستقیم و غیرمستقیم در در این گروه و با بیش از شصت هفتاد شرکت بزرگ و کوچک زیرمجموعه، این شخص اول سازمان و رهبر است آن است که مسیر حرکت سازمان و بهره وری در آن را تعیین می کند. قبل از شروع بحث، می خواهیم به این نکته توجه شود. متاسفانه هر موقع در مورد هر چیزی از صنعت خودرو صحبت می کنیم، فوری کلیت صنعت خودرو به ذهن می رسد و منتقدان نمی گذارند كلام فرد منعقد شود.
بررسی و نقد من در چارچوب وضعیت فعلی کشور و صنعت خودروی آن است. نقد در چارچوب ظرفیتهای موجود معنا پیدا می کند و ایده آلها باید در محدوده منطقی از آن وضعیت باشد. در این مطلب سعی خواهم کرد که روشهای مديريت جناب آقاي يكه زارع را به عنوان یک الگو سازی برای آیندگان، مورد بررسی و نقد قرار دهم. البته این متن متاسفانه طولانی شد؛ ولی از آن طرف هم کارهای زیادی انجام شده است و فقط در حد یک مرور مختصر کارها ارائه شد. بدیهی است که در آینده، باید این اطلاعات و تحلیل ها را بیشتر مورد بررسی قرار داد و نقد كرد.
آقاي يكه زارع، در میانه سال 92 هنگامی این گروه صنعتی را تحویل گرفت که دوسال قبل، این گروه با موضوع جدی تحریمهای ظالمانه، دست به گریبان بود و پژو، صحنه را ترک کرده و تمامی راههای رسمی ارتباطات بینالمللی و بهخصوص بانکی بسته شده بود. هزینههای تبادل بهطور سرسام آور بالا رفته بود (ال.سی. 10 درصد به حدود 130 درصد رسیده بود و فروشندگان به انحاء مختلف، هزینههای ریسک خود را از خریداران دریافت میکردند.).
چند دههزار خودروی ناقص کف کارخانه بود. مردم هم از تحویل دیرهنگام ناراضی بودند و هم از کیفیت بد محصول؛ محصولی که بعضا در همان دو هفته اول، پنج بار به تعمیرگاه مراجعه میکرد. شرکت در وضعیت بسیار بدی بود و زیانهای هزاران میلیاردی به آن تحمیل شده بود.
مديرعامل ايران خودرو در آن زمان با چند موضع کاملا شفاف راهبردی وارد عرصه این کارزار شد. اول اینکه او و تیم اجراییاش کاری به گذشته ندارد و نمیخواهد عیوب قبلی را علم کند. اصولا در آن زمان به شدت از رسانه ها دوری میکرد؛ روندی که هنوز ادامه دارد.
این موضوع باعث شد بدون حاشیهسازی، حداقل از جانب خودش، برنامهها را آرام پیش ببرد و کارکنانش را به روی کار اصلی متمرکز کند. جالب است بدانیم که وی یک مدرک DBA دارد، اما مانند بسیار از افراد امروزی که برای بزرگ جلوه کردن، نام دکتر را بر خود می نهند، حاضر به استفاده از این عنوان نیست. انسانهای بزرگ عقیده دارند که باید کیفیت کار، نشانگر شخصیت شما باشد و نه مدرک و عنوان. آنها هستند که به پستها، بزرگی میدهند و نه پستها به آنها.
آقاي يكه زارع، اصرار داشت و دارد که نباید مدیران اتوبوسی بیایند. به همین دلیل با کمترین جابجایی در ارکان سازمانی شروع کرد و هم اکنون هم با گذشت حدود چهار سال هنوز افراد معدودی را از بیرون سازمان به داخل آورده است و بهشدت اصرار بر استفاده از نیروهای درونسازمانی دارد. این مواضع اصولی نیاز به یک استراتژی هم در مورد تولید و محصول داشت.
در این راستا او یک موضع راهبردی مشخص را اعلام کرد که در آن زمان، افراد با تجربه در صنعت به وی خندیدند و آن جلوگیری از تولید ناقص بود. تولید ناقص، اصطلاحی عادی در بیست سال قبلی صنعت خودروی کشور بود و هست. وقتی یک یا چند قطعه در یک خودرو به هر دلیلی به موقع تامین نمیشود، خودرو تولید شده و از انتهای خط به پارکینگ موقت میرود.
این حرکت، یک راهبرد مناسب برای جلوگیری از توقف خط و گرفتن آکورد توسط پرسنل است. اما ایرادات فراوانی ایجاد میکند که عمده آن نزد مشتری نهایی دیده میشود. این راهکار، یک روش مناسب برای مدیریت کمبودها و ناکارآمدیهای مدیریت زنجیره تامین و تولید است. بهنوعی کاری که یک مدیر باید در کل زنجیره تامین و تولید انجام دهد، وقتی به هر دلیلی ناقص صورت میپذیرد، با این روش، در یک جا انبار شده و متناسب با اتفاقات در تامین، بهتدریج رفع میشود. نتیجه آن نوسان شدید در زمان تحویل، مشکلات کیفی و عدم درک مشکلات توسط مسئولان در زمان مناسب میشود.
آقاي يكه زارع در همان ماه های اول ورود خود، عملا این کار را ممنوع کرد. اما فراموش نکنیم که هر کار کوچکی در صنعت خودرو یک تاخیر شش ماهه تا یکساله برای اثربخشی دارد. این عدد برای کارهای بزرگ و اساسی حدود حداقل چهارسال طول میکشد. بدینترتیب در سال اول، وی مشکل تیراژ را حل كرد.
افزايش كيفيت خودرو
موضوع کیفیت موضوعی پیچیدهتر بود و وی از همان سال اول روی آن دست گذاشت. اما جایگزین کردن تامینکنندگان با کیفیت در شرایطی که دنیای غرب ما را تنها گذاشته بود و حتی دائما چوب لای چرخ صنعت میکرد، کاری سخت و دشوار بود. در این میان تامینکنندگان مختلف هم سعی میکردند که از این آب گلآلود ماهی بگیرند؛ بهخصوص اینکه در این چند سال افرادی هم مانند بابک زنجانیها در صنعت خودرو بوجود آمده بودند و بعضا در صنعت، رخنه کرده و کارتل های بزرگی را تشکیل داده بودند. این کارتل ها که در دهه گذشته شکل گرفته و هنوز هم وجود دارند و در حال رشد و نمو هستند، بههرحال روی تصمیمات بزرگ در صنعت اثر میگذارند.
از نقاط شاخص مديرعامل ايران خودرو در چهار سال گذشته، در حرکت آرام و سیاستمدارانه با انواع ذینفعان و قدرتهای بزرگ و کوچک نافذ در این صنعت برای بهبود جدی کیفیت بود.
مدير سياستمدار
یکی از خصوصیاتی که از آقاي يكه زارع میتوان نام برد، سیاستمدار بودن اوست. وی در تمام تصمیماتی که با افراد ناکارآمد میگیرد، کاملا با خونسرد و در نهایت سیاست عملکرده و میکند. این نحوه عملکرد نه مشی سیاستبازانه بلکه سیاستمدارانه است. چرا که اصولا عملکرد بد و یا متوسط یک مدیر در چنین صنعتی به عوامل متعددی بستگی دارد. اگر بخواهیم با کوچکترین ایرادی، یک مدیر را عوض کنیم، عملا اجازه نمیدهیم که مدیریت در صنعت رشد کند. البته بر عکس آن هم درست است. اگر اجازه دهیم یک مدیر به عملکرد ضعیف خود ادامه دهد و راهکاری برای ارتقاء نیابد، باز هم مدیریت رشد نمیکند و حتی میتواند سازمان را بهنابودی بکشاند. پس حفظ تعادل در این زمینه بسیار مهم است.
مدير عامل ايران خودرو در این سالهای کوتاهی که در این جایگاه بوده است، اجازه رشد به افراد را داده است و در عین حال بتدریج افرادی را که نتوانستهاند کارآمدی خود را در جایگاه خود بالا ببرند جابجا كرده، تا شاید در جایگاه جدید بتوانند عملکرد بهتری را از خود نشان دهند.
البته به هرحال معدود افرادی هم نهایتا نمیتوانند پتانسیلهایی که در ابتدای مدیر شدنشان نشان داده بودند، به منصه ظهور برسانند و ناچار باید کنار گذاشته شوند. ضمن اینکه فراموش نکنیم که متاسفانه این صنعت به علت بزرگیاش، به شدت تحت نفوذ انواع جریانهای سیاسی است و جایجایی مدیران و حتی کارمندان، بهشدت میتواند حاشیهساز شود.
آقاي يكه زارع با مدیریت این فضا، توانست به تدریج با فشار به تامینکنندگان توانمند و حذف تامینکنندگان ضعیف، بتدریج کیفیت خودرو را در سال 93 بهبود ببخشد. البته همزمان او روی شبکه خدمات پس از فروش هم کارهای بسیار مهمی را از همان آغاز کار، شروع كرد که در سال 93 بتدریج خود را نشان داد.
احياي برند
موضوعی در کشور باب است و آن بدگویی توسط برخی از تعمیرکاران و یا فروشندگان لوازم یدکی از یک برند و یا یک صنعت است. بعضا شاهد بودهایم که یک شخص یا یک شبکه برای منافع مادی، در زمانی یک برند را معرفی میکند و در زمانی دیگر در کنار معرفی برند دیگر، با بدگویی از برند قبلی، بدون وجود واقعیت، عملا به آن ضربه میزنند.
اتفاقا این موضوعی است که در ماهها اخیر بهشدت توسط واردکنندگان خودرو و قطعات یدکی، دنبال میشود. نمیخواهم وارد این بحث شوم و امیدوارم در فرصتی دیگر این مقال را بتوان باز كرد. اما همینقدر بگویم که وی نگاهی همهجانبهنگر را پیاده کرد و ضمن توجه جدی به تولید در مرحله اول، و تامین در مرحله دوم، روی موضوع خدمات پس از فروش هم کار بسیار كرد که باعث شد در سال 93 اوضاع گروه صنعتی ایران خودرو، علیرغم وجود تحریمها با همان شدت قبلی، رو به بهبود بگذارد.
ركود در بازار
با ورود به سال 94، با تفاهم اولیه بر سر برجام و ایجاد امید کاذب به تغییر ناگهانی اوضاع، و تبلیغات غلطی که بر علیه تولید ملی از همان روزهای آغازین سال 94 شروع شد، یک رکود انتظاری به تدریج شکل گرفت و در اواسط سال متاسفانه برخی از جریانهای سیاسی هم با سوء استفاده از این فضا، موجسواری را آغاز كردند و تقاضا در بازار کاهش یافت.
البته باید تاکید کنم که این تغییر یک علت دیگر هم داشت و آن هم رکود کلان ناشی از سیاستهای کنترل تورمی دولت که به هرحال بعد از ریخت و پاشهای سالهای آخر دهه هشتاد و نهایتا کاهش شدید ارزش پول ملی در سال 91، لازم بود. البته وی در این مدت کار بهبودهای اساسی را دنبال کرد. یکی از این کارها مدیریت مالی و اقتصادی درست و شفاف در کل گروه صنعتی ایران خودرو بود که باعث شد که بتدریج زیان چند هزار میلیاردی با آرامش مستهلک شود، توان مالی و اعتباری شرکت بتدریج بالا برود.
این حرکت آرام و محکم باعث شد که علیرغم رکود شدید در سال 94 برنامههای ارتقاء کیفیت دنبال شود. اتفاقا وقتی فشار تقاضا و در نتیجه تولید کم شد، فرصت مناسبی بود تا بتوان فشار رقابت و کیفیت را افزایش داد. نهایتا با برنامه ضربتی دولت در اواخر سال 94 برای ایجاد رونق در بازار خودرو، دوباره رونق به این شرکت هم باز گشت. اما کارها با همان نظام جلو رفت.
طراحي خودروهاي جديد
اما کار دیگری که باید آغاز میشد، افزایش توان شرکت برای طراحی خودروهای جدید و طراحی مجموعههای پیشرفته شود. علیرغم اینکه سال 94، سال بد اقتصادی بود و هنوز برجام امضا نشده بود، وی همکاریهای بینالمللی و داخلی را برای توسعه توان طراحی مهندسی آغاز و طرح حمایت از هفده شرکت در این زمینه را اعلام و حتی با چند شرکت داخلی و خارجی تفاهمنامههایی را منعقد کرد. اما موضوع تحریمهای بینالمللی و ضعف داخلی اجازه نداد که این حرکت در سال 94 بهطور جدی آغاز شود. اما با ورود به سال 95 و امضاء برجام، کارهای قبلی بهطور جدی نتیجه داد.
در سال 95 چند کار بزرگ همزمان به نتیجه رسید. چهار کار اصلی بزرگ بدون توجه به ترتیب زمانی آن، بازگشت پژو و قبول شرایط ما، سرمایهگذاری مستقیم پژو و ایجاد شرکت ایکاپ بهعنوان اولین کار واقعی بعد از برجام در کل کشور، قرارداد طراحی و تولید خانواده موتور سه سیلندر با فناوری کاملا بهروز در سطح جهانی و نهایتا کنسرسیوم یازده جانبه برای طراحی خودرو جدید که در آن دو دانشگاه تراز اول کشور هم در کنار چند شرکت طراحی و تولید معتبر بینالمللی در کنار آن بودند.
مرد مذاكرات
توان مذاکره، شجاعت و تعلق ملی خصوصیت بزرگ وی است که کمتر نمود بیرونی پیدا کرده است. اما این موضع و خصوصیت را میتوان در قبول تمامی شرایط ایران توسط شرکت پژو و فشار زیاد به شرکت رنو و ایجاد این قراردادهای بینالمللی و کنسرسیوم مشاهده کرد. البته متاسفانه قبل از اینکه فشارهای آقاي يكه زارع بر شرکت رنو، پاسخ موثری در سطح ملی بدهد، متاسفانه آنها موفق به دور زدن دو شرکت اصلی خودروسازی و قرارداد پلتفرم مشترک شدند که توضیح آن را به زمانی دیگر موکول میکنیم. البته قضاوت در این زمینه ها هنوز زود است.
سال 96 سال انشاء ا... سال شکوفایی این گروه صنعت با افزایش کیفیت و تنوع محصولات خواهد بود. البته مشاهده ثمرات واقعی قراردادهای اصلی طراحی که در اواخر سال گذشته و اوایل امسال امضاء شدند، حدود چهار سال طول میکشد. بهعبارتی ایشان چهار سال پرتلاطم را پشت سر گذاشتهاند و حداقل چهار سال مهم در پیش رو دارند تا بتوانند یک شرکت خودروساز در سطح بینالمللی تحویل جامعه دهند. به امید آن روز.
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست