ماجرا از این قرار است که در جریان شبه رونمایی از محصول جدید ایران‌خودرو به نام "تارا"، خودرو موردنظر روشن نمی شود. این اتفاق که در حضور خبرنگاران رخ داده، موجی از تمسخر را علیه خودروسازان کشور در فضای مجازی و برخی رسانه ها به راه انداخت.

کاربران فضای مجازی، روشن نشدن تارا را که از آن به عنوان خودرویی داخلی یاد می شود، اتفاقی مضحک و در عین حال حاوی این پیام دانستند که صنعت خودرو ایران هنوز بالغ نشده و با وجود همه حمایت های مادی و معنوی دولت، کماکان پر از ایراد است.

هرچند روشن نشدن تارا اتفاق خوبی نیست، اما به نظر می رسد اتفاق بدتر، جایگاه نامطلوب خودروسازان نزد شهروندان است که این حجم از تمسخر و مغضوبیت را بروز داده است. این اولین بار نیست که خودروسازی مورد تمسخر افکار عمومی قرار می گیرد و در این سال ها نیز با توجه به گسترش فضای مجازی، ایرادات، اظهارنظرهای حاشیه ساز مسوولان خودرویی و گاهی سوتی ها (مثل همین ماجرای تارا) بیشتر به چشم آمده و طبعا سبب به سخره گرفته شدن صنعت خودرو و گردانندگان آن شده است.

این دست اتفاقات نشان می دهد خودروسازان کشور نه تنها جایگاه مطلوب و قابل اعتمادی نزد افکار عمومی ندارند، بلکه بسیار مغضوب نیز هستند. ریشه این مغضوبیت اما کاملا روشن است؛ کیفیت نامناسب، قیمت بالا، خدمات پس از فروش نه چندان مطلوب، بدعهدی ها، بدرفتاری ها و البته وابستگی به دولت، از جمله دلایلی هستند که خودروسازان ایرانی را نزد شهروندان، مغضوب، غیر قابل اعتماد و گران فروش جا انداخته اند.

شاید اگر اتفاقاتی مانند ماجرای تارا در یک خودروساز بخش خصوصی رخ می داد، این حجم از تمسخر در فضای مجازی به راه نمی افتاد، اما وقتی پای خودروسازان دولتی در میان باشد، داستان فرق می کند.

با توجه به اینکه خودروسازان به دلایل مختلف (که شاید تقصیر بخشی از آنها بر گردن شان نباشد) کماکان تقریبا همان رفتارهای همیشگی را با مشتریان دارند، مغضوبیت شان ادامه دار بوده و تا وقتی این شرایط تغییر نکند، تمسخر دومین صنعت بزرگ کشور به عناوین مختلف تداوم خواهد داشت. آیا وقت آن نرسیده تصمیم سازان خودرو، پیام شهروندان را بشنوند و طرحی نو در این صنعت دراندازند؟