ادغام رنو- نیسان با میتسوبیشی و ادغام فیات و کرایسلر و یا همین آخریها ادغام پژو-سیتروئن با فیات- کرایسلر همگی بر اساس توسعه بازار، توسعه محصول و با هدف رقابتی کردن قیمت رخ داده است.
البته همسان سازی ساختارهای مالی در این شرکتها کار کوچکی نیست. در واقع قوانین حقوقی و مالی ایالات متحده آمریکا با کشوری مثل ایتالیا ممکن است تفاوتهای بنیادین داشته باشد، اما هدف رقابتی سازی بازار آنچنان اهمیت دارد که حتی موانع حقوقی هم نمیتواند در توسعه یک تجارت میلیارد دلاری خللی ایجاد کند.
موضوع ادغام دو شرکت ایران خودرو و سایپا نیز در سالهای گذشته مطرح شد، که آن زمان به دلایل متعدد از جمله ضعف مدیریت دولتی، نگارنده یکی از مخالفان این طرح بودم. هرچه بنگاه اقتصادی بزرگتر شود اهمیت مدیریت بیشتر میشود لذا اداره یک بنگاه عظیم تولیدی مانند گروه خودروسازی ایران خودرو و سایپا تواناییهای مدیریتی قابل توجهی لازم دارد. از سوی دیگر محیط کسب و کار و قوانین حاکم بر اقتصاد کشور نیز در موفقیت یک بنگاه اقتصادی مهمترین تأثیر را دارد. ادغام دو بنگاه اقتصادی همسو با روشهای مدیریتی متفاوت و برخوردار از تنوع محصول و بازار در اقتصاد رقابتی امروز دنیا نه تنها توجیه پذیر است که بسیار توصیه میشود. اما ادغام دو شرکت ایران خودرو و سایپا قرار است در کدام بازار متفاوت برای هر یک از این دو شرکت گشایش ایجاد کند؟ اصولاً تنوع محصولات در این دو شرکت وجود ندارد. هر کدام از این دو خودروساز از سگمنت های مشابهی در تولید برخوردارند. تنها انگیزه ادغام میتواند کاهش هزینهها و دوباره کاریها در ساختارهای مدیریتی و مالی باشد که مطمئناً با ضعفهایی که در نحوه اداره این شرکتها توسط دولت وجود دارد این نکته مثبت نیز تقریباً خنثی خواهد شد. لذا کماکان ادغام دو شرکت بزرگ خودروساز داخلی را چندان توجیه پذیر نمیدانم مگر آنگه تغییرات قابل توجهی در محیط اقتصاد کشور از یک سو و نحوه مدیریت این دو شرکت از سوی دیگر، رخ دهد.
نظرات کاربران برای این مطلب فعال نیست